سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] مرگ نزدیک است و همصحبتى دنیا اندک . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 12  بازدید دیروز: 10   کل بازدیدها: 120451
 
دوست ندارمت دگر چه ایهام لطیفی است !
 
اشک سنگ
نویسنده: پریا و سنا(چهارشنبه 87/10/18 ساعت 11:9 عصر)

به نام خدا

 

امان از دل زینب ...

 

می گریم و باز می گریم ،دیگر فراموش می کنم برای چه می گریم و فقط می گریم . نفسم از هق هق های مداوم بند می آید ،عنان اشک هایم را از کف می دهم .دست هایم بی اختیار بر سر و صورت و سینه ام می زنند .احساس درد می کنم .پاهایم بی جان می شوند . به یاد آنچه برایش می گریم می افتم و باز...

و همه ی این ها با یک جمله تمام وجودم را می گیرد هر شب یک جمله .هر شب فقط برای گوشه ای از صحنه ای اینچنین بی تاب می شدم و هر چه می کوشم در خاطرم نمی گنجد که چطور می توان این شنیده ها را دید آن هم همه را یک جا و قالب تهی نکرد . شنیده هایی که سنگ ها با دیدنشان به ناله در آمدند ،آنچه زمین را به لرزه انداخت .آنچه خورشید را از تابیدن شرمزده کرد و هفت آسمان را در هم پیچید . ملائک را بی تاب کرد و عرش را به لرزه افکند انچه تمام ذرات هستی را به گریه وا داشت.امان از دلی که از تمام این ها استوارتر بود .دلی به عظمت تاریخ ،و به بلندای معراج .سینه ای مالامال درد و لبریز یقین .امان از این دنیای صبرامان از این بی نهایت عشق امان از دل زینب ...



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بخوان ما را !
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده ||
مطالب پیشین

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
دوست ندارمت دگر چه ایهام لطیفی است !
پریا و سنا
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است/ دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است/ اکسیرمن نه اینکه مرا شعر تازه نیست / من از تو می نویسم و کیمیا کم است/ سرشارم از خیال ولی کفاف نیست/ در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است.

|| لوگوی وبلاگ من ||
دوست ندارمت دگر چه ایهام لطیفی است !

|| لینک دوستان من ||
امیدزهرا
سایه
من خلوت نشین
خواندنی ها
ختم قرآن
سیر و سلوک من

|| لوگوی دوستان من ||





|| اوقات شرعی ||