سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای منتهای آرزو ! آیا مرا به آتش می سوزانی ؟ پس امیدم چه می شود ؟ پس آن گاه دوستی ام چه می شود ؟ [امام سجّاد علیه السلام]   بازدید امروز: 9  بازدید دیروز: 7   کل بازدیدها: 121741
 
دوست ندارمت دگر چه ایهام لطیفی است !
 
برای چشمانت !
نویسنده: پریا و سنا(سه شنبه 87/7/9 ساعت 3:45 عصر)

به نام خدا

 

 توئی چشم های چشمانت !

 

 

 

 

 

 

 

 

 

:"شروع شعر..."

:"کجا؟"

:"در انتهای چشمانت !

و کل شعر ..."

:"برای؟"

:"برای چشمانت !

فضای خانه ی ما و طنین گرم صدات

کبوتر دل ما و هوای چشمانت

خدا میان دو چشمت نشسته پس دیگر

بگو که را بپرستم به جای چشمانت ؟

سپرده کشتی چشمان بی پناهم را

به آبهای جهان ،نا خدای چشمانت

نه من ،که تمام ماه و ستارگان مستند

از شبی که شدند آشنای چشمانت

مدار گردش دنیاست چرخش چشمت

کجاست مرکز دنیا ؟کجاییٍ چشمانت ؟

تو پلک بسته ای و روز شب شده ،خورشید

طلوع می کند از ابتدای چشمانت

نخواه شعر بخوانم من از به جز چشمت

که هر چه شعر شده مبتلای چشمانت

*     *     *

توئی و عینک مشکی و یک عصای سفید

من و دو چشم ،که هر دو فدای چشمانت

همیشه چشم تو بسته است ،قلبت اما نه

قبول کن که تویی چشم های چشمانت

مهدی زارعی

 

 



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بخوان ما را !
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده ||
مطالب پیشین

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
دوست ندارمت دگر چه ایهام لطیفی است !
پریا و سنا
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است/ دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است/ اکسیرمن نه اینکه مرا شعر تازه نیست / من از تو می نویسم و کیمیا کم است/ سرشارم از خیال ولی کفاف نیست/ در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است.

|| لوگوی وبلاگ من ||
دوست ندارمت دگر چه ایهام لطیفی است !

|| لینک دوستان من ||
امیدزهرا
سایه
من خلوت نشین
خواندنی ها
ختم قرآن
سیر و سلوک من

|| لوگوی دوستان من ||





|| اوقات شرعی ||