ناموس دردهاي علي بودي و چو اشک پنهان نمود غيرت شير خدا ترادفن شبانه ي تو که با خواهش تو بود فرياد روشني است ز چندين جفا ترايک عمر در گلوي تو بغض استخوان شکست در سايه داشت گرچه علي چون هما ترادادند در بهاي فدک آخر- اي دريغ- گلخانه اي به گستره ي کربلا ترا !!!