سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درِ دانش را استوار کنید که در آن شکیبایی است . [عیسی علیه السلام]   بازدید امروز: 14  بازدید دیروز: 18   کل بازدیدها: 120213
 
دوست ندارمت دگر چه ایهام لطیفی است !
 
ابلیس!
نویسنده: پریا و سنا(سه شنبه 87/11/1 ساعت 12:52 صبح)

به نام خدا

 

ابلیس چند هزار سال اظهار ایمان و بندگی و عبادت می کرد تا در امتحان نهایی، که امر به سجود برای آدم بود ماهیت اصلی او ظاهر شد و در نتیجه مردود و مطرود گردید و خداوند وعده ی عذاب به او و تابعین و مطیعین او داد .شیطان که دید بی چاره شده است تقاضای سه حاجت کرد و خداوند در عوض آن عبادتها و اعمال وعده ی اجابت به او داد .خواسته ی اولش این بود که مرا عمر جاودانی تا قیامت عطا کن و خداوند او را مهلت داد تا وقت معلوم که در لسان احادیث تاویل به زمان رجعت و یا ظهور حضرت مهدی صاحب الزمان شده است که در نقلی آمده حضرت صاحب او را می کشد و در نقل دیگری پیامبر اکرم با حربه ای از نور او را نابود می کند .

خواسته ی دوم شیطان این بود که مرا از چشم بنی آدم مخفی بدار تا مرا نبینند و من بر آنها مسلط شوم و در همه جا حضور داشته باشم .

خواسته ی سوم شیطان این بود که هر زمان آن را تقاضا کردم آن را اجابت دهی .

و گذشت در روز عاشورا در ساعت آخر عمر اباعبدالله الحسین متوجه شد اگر حضرت این چنین پیروزمندانه به شهادت رسد تمام زحمت های ابلیس با شفاعت حضرت خنثی می شود و خلایق بر حق رهنمون می شوند.لذا درمقام دعا و درخواست خود برآمده وعرضه داشت خدواندا اکنون خواسته ی سوم من را به من ده وآن این است که هر چه ممکن است خورشید را پر حرارت کن و حرارت سوزان آن را بر وجود حسین برسان .خواسته ی او مورد قبول قرر گرفت ،سپس به تمام اتباع خود دستور داد که در صحرای کربلا جمع شوند و همه بر بدن ابا عبدالله بدمند (دم شیطان از آنجایی که خلقت ناری دارد سوزنده است ).و با چنین شرایطی امید این را داشت که گرما و سوزندگی غیر قابل تحمل شود تا بلکه او از این عهد و مقام خود پشیمان شود و در نتیجه به هدف و مقام موعود نرسد و نتواند خلایق را هدایت و شفاعت کند .

با پیش آمدن چنین وضعیتی جبرئیل متحیر و مبهوت گشت و آنچنان حالت رقتی به او دست داد که ملتمسانه از حضرت حق خواست بین حرارت خورشید و بدن حضرت حجاب و حائل شود خداوند به او اجازه داد و جبرئیل سپر چنین حرارتی قرار گرفت.حضرت اباعبدالله وقتی متوجه کاهش حرارت شد چشم مبارک را باز کرد و جبرئیل را مقابل خود دید و فرمود ای امین وحی خدا گرچه تو محرم راز عالم بالایی ولی در این زمان و در این میان بین من و محبوبم حائل مشو و از مقابل من کنار برو .حضرت جبرائیل اطاعت امر مولا نمود و حضرت سیدالشهدا با چنین بردباری و صبری که بر خواسته از عشق او به حضرت حق و عهد او با خداوند بود شیطان را برای همیشه از خود مایوس نمود!



نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بخوان ما را !
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده ||
مطالب پیشین

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
دوست ندارمت دگر چه ایهام لطیفی است !
پریا و سنا
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است/ دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است/ اکسیرمن نه اینکه مرا شعر تازه نیست / من از تو می نویسم و کیمیا کم است/ سرشارم از خیال ولی کفاف نیست/ در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است.

|| لوگوی وبلاگ من ||
دوست ندارمت دگر چه ایهام لطیفی است !

|| لینک دوستان من ||
امیدزهرا
سایه
من خلوت نشین
خواندنی ها
ختم قرآن
سیر و سلوک من

|| لوگوی دوستان من ||





|| اوقات شرعی ||